قتل در فراش(2)
قتل در فراش(2)
قتل در فراش(2)
نویسنده : دكتر محمد جعفر حبيب زاده
ج) حكمت و علت حكم
اول) تهييج و تحريك روحي
دوم) دفاع از عرض و ناموس
به هرحال اعتقاد به اينكه عمل ارتكابي شوهر در مقام دفاع از عرض وناموس است، درهمه حال يكسان نيست. درجايي كهزن ممتنع از عمل زنا باشد ومرد اجنبي، با عنف و اكراه،زن را مجبور به زنا كرده باشد و درآن حال شوهر مرتكب قتل شود، چنين قتلي با تعريف و ضوابط دفاع مشروع منبطق است، اما چنانچه زن خود به انجام يافتن عمل زنا تمايل داشته باشد و به مرد اجنبي تمكين كند،انطباق اين حكم با بحث دفاع مشروع، دشوار به نظر ميرسد، هرچند كه برخي از حقوقدانان مفهوم دفاع مشروع را توسعه داده،موردي كه زن در ارتكاب زنا رضايت داشته است را نيز از موارد دفاع مشروع و معافيت از مجازات ميشمرند. از طرف ديگر، برخي درتوجيه حكم مزبور، دفاع مشروع را به دفاع مشروع عام وخاص تقسيم ميكنند ومورد دفاع مشروع خاص را جايي ميدانندكه مرداجنبي عليرغم ميل باطني زن و با اكراه و عنف درصدد انجام دادن زنا با وي برميآيد وچنانچه درهمين مورد زن رضايت داشته باشد و شوهر اقدام به دفاع كند، آن را از مصاديق دفاع مشروع را صيانت از اخلاق ونظم وامنيت جامعه و دفاع منكر دانسته اند. چه بسا برمبناي همين استدلال باشد كه برخلاف قانون مجازات عمومي سابق كه مقنن ماده 179 را در رديف مواد مربوط به دفاع مشروع ذكر نكرده بود، در قانون مجازات اسلامي، ماده 630 در ذيل مواد 625 تا 629 كه به مبحث دفاع مشروع مربوط ميشود، آمده و به اين لحاظ ميتوان گفت مقنن جمهوري اسلامي برنظر اخير تاكيد داشته است.
سوم)اجرا و اقامه حد الهي
ازجمله ، محقق حلي دركتاب شرايع درمسأله هفتم از مسايل دهگانه ملحق به باب زنا، اين حكم را ذكر كرده است. شهيد اول دركتاب دروس،اين موضوع را در«كتاب الحسبه» و دربحث امر به معروف ونهي ازمنكر و اينكه چه كساني مجاز به اقامه واجراي حد هستند، ذكر كرده است. به نظر ايشان، همان گونه كه صاحب برده ميتواند حد الهي را بر برده خود جاري كند، شوهر نيز ميتواند همسر خود را به دليل ارتكاب زنا با اجنبي به قتل برساند واين حد را اجرا كند.
شهيد ثاني در شرح لمعه ضمن بيان حكم، هرچند اجراي حد در غير اين مورد را منوط به اذن حاكم ميداند، جواز قتل زن ومرد اجنبي توسط شوهر را از جمله اقوال مشهور بين اصحاب دانسته است.
به طوري كه ملاحظه ميشود، فقهاي مذكور ضمن پذيرش اين اصل كه اقامه و اجراي حدود الهي از وظايف حاكم شرع است، به عنوان يك استثنا بر اصل در صدد توجيه حكم مذكور برآمدهاند و شوهر را در اجراي حد زنا مجاز دانسته اند، اما علي رغم اين استدلالات چنين استثنايي موجه به نظر نمي رسدو اصولاً نمي توان يكي از موارد مذكور را علت حكم قلمداد كرد، تئوري عامل موجه استثنايي ميتواند به عنوان مبناي حكم مورد پذيرش قرار گيرد، بدين معنا كه حكم ماده مذكور از جمله مواردي است كه مقنن در تطبيق شرايط لازم براي دفاع مشروع،استثنايي بر اصل قائل شده و حتي در صورت فقدان بعضي از شرايط لازم براي دفاع مشروع، نظير شرط تناسب و ضرورت، آن را از مصاديق دفاع مشروع به شمار آورده و به عنوان يكي از موارد ممتاز دفاع مشروع قلمداد كرده است. ان توجيه نيز چندان با واقعيت منطبق نيست و به هر حال به لحظ عدم امكان تميز واقعيت امر از آنچه اتفاق افتاده است ميتواند مورد استفاده سؤء قرار گيرد، لكن به لحاظ نظري از بقيه توجيههايي كه گفتيم به نظر مقنن نزديكتر است.
د) مرحله اثباتي
اول) اثبات موضوع از نظر حقوقي
دوم) اثبات موضوع از نظر فقهي
براساس نظر مذكور، صرف ادعاي قاتل برمهدوالدم بودن مقتول موجب عدم مسؤوليت وي نميشود و در صورت ارائه ادله شرعي(چهارشاهد عادل مرد) قصاص ميشود. ماده 226 قانون مجازات اسلامي نيز همين نظر را پذيرفته است و تأكيد دارد: «قتل نفس در صورتي موجب قصاص است كه مقتول شرعاً مستحق كشتن نباشد واگر مستحق قتل باشد بايد استحقاق قتل او را طبق موازين در دادگاه اثبات كند». بنابراين درموضوع مورد بحث، قاتل (شوهر) بايد شرايط تحقق ماده 630 را در مورد خاص اثبات كند تا از مجازات معاف گردد والا قصاص ميشود. سيستم مورد بحث براي اثبات زنا نيز باتوجه به نظر فقها و فصل دوم از باب اول مجازات اسلامي (مواد81-68) سيستم دلايل قانوني است كه در آن،حدود اعتبار هريك از دلايل و شرايط آنها را قانون تعيين ميكندو قاضي مكلف به رعايت آنهاست ولو منجر به قناعت وجدان او نشود. البته سيستم دلايل قانوني است كه درآن، حدود اعتبار هريك از دلايل و شرايط آنها را قانون تعيين ميكند و قاضي مكلف به رعايت آنهاست ولو منجر به قناعت وجدان اونشود. البته سيستم مذكور در عمل با دشواري دراثبات مواجه است، زيرا درفرض مسأله متهم يا متهمان به زنا كشته شدهاند و لذا اثبات موضوع از راه اقرار ايشان ممكن نيست و فقط ميتوان به شهادت يا علم قاضي تمسك كرد. تمسك به شهادت هم باتوجه به مواد 75 تا 79 قانون مجازات اسلامي ساده نيست، زيرا شهود بايد حادثه را به نحو خاص رؤيت كرده باشند وادعاي آنها معارض يكديگرنباشد كه وقوع چنين فرضي بسيار دشوار و حصول علم قاضي هم بسيار بعيد است و درهرحال اثبات استحقاق قتل موضوع ماده 630 قانون مجازات اسلامي «تعليق به محال» است و به همين دليل، امام(ره) و ساير فقها معتقدند در صورت عدم اثبات ادعاي شوهر اگر واقعاً محق باشد بينه وبين الله مسؤوليت ندارد، اما به لحاظ دنيوي قصاص ميشود واين امر با مأجوربودن او نزد خداوند منافاتي ندارد. نكته آخر اينكه ماده مذكور به شوهر حق چنين كاري را داده است نه اينكه اورا مكلف كرده باشد ولذا او ميتواند از اعمال حق خود خودداري كرده،و براي مجازات خاطيان به محكمه مراجعه كند يا با توسل به لعان، همسر خود را طلاق دهد.
نتيجه گيري
منبع: www.lawnet.ir
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}